کارگران بپاخيزید!
کارگران وطن ندارند! يک طبقه جهانى اند که در مقابل سرمايه داران منافع واحدى دارند. اول مه روز تاکید بر این هويت طبقاتی-انترناسيوناليستى طبقه کارگر است. اول مه روزى در ميان روزهاى عوامفريبى "ملت ها" و "قومها" و "مذاهب" نيست٬ روزى عليه همه آنهاست. در اول مه طبقه کارگر با برافراشتن پرچم هويت طبقاتى و جهانى اش٬ لايه هاى هويتهاى کاذب را کنار ميزند تا به هويت سوسياليستى و آرمان رهائى جهانشمول انسانى نقب بزند. اول مه روز صاحبان واقعى جهان است٬ روز بشريتى است که جهان بدون کار او نميتواند سرپا بماند. روزى است که اسپارتاکوس هاى اين جنبش٬ رهبران کمونيست و سوسياليست کارگران٬ اعلام ميکنند که براى رهائى جامعه راهى جز انقلاب کارگری، انقلاب بردگان مزدی، عليه سيستم بردگى مزدى وجود ندارد.
اما آرمان رهائى بردگان همواره وجود داشته است. سوال کماکان اينست که استراتژى پيروزى جنبش لغو بردگى مزدى کدامست؟ ترديدى نيست با سياست حفظ سیستم سرمایه داری موجود امکان تغييرى پایه ای و بنیادی در زندگى ميلياردها انسان ممکن نيست. در اول مه مسئله تغيير ریشه ای این نظام علاوه بر بهبود روزمره اين اوضاع سوال واقعى هر کارگر کمونيست و سوسياليست و پيشروان جنبش کارگرى است. آنچه که آرمان رهائى را به جنبشى قوى و "شبحى در حال گشت و گذار" تبديل ميکند٬ آنچه که کل تبليغات دروغين و شنيع بورژوازی عليه بشريت کارگر را کنار ميزند٬ قدرت تشکل و اتحاد جهانی طبقه کارگر است. کارگر در انفراد فاقد هرگونه قدرتى است. قدرت کارگر در تشکل و وحدت طبقاتى اوست. در اول مه تاکيد بر هويت جهانى و انترناسيوناليستى کارگر عليه سرمايه حياتى است، اما کافى نيست. در اينروز بايد عزم زير و رو کردن وضعيت موجود اعلام شود. بر ضرورت گامهاى عملى اتحاد کارگران عليه سرمايه و سنگربندى عليه نظام ضد انسانی سرمايه داری تاکيد شود. در اينروز بايد به سرمايه داران و دولتهايشان اعلام کرد که کارگران ديگر اين وضعيت را نمی پذيرند. خواهان نجات بشریت از مصائب کنونی اند.
سرمايه دارى امروز٬ کمابيش در هر گوشه جهان٬ با تشدید فشار کار و گرو گرفتن معيشت کارگر٬ موانع جدى در مقابل اتحاد و تحرک وسيع طبقه ما ایجاد کرده است. اين تنها شمشير دامکلوس بيکارى نيست که روى سر هر کارگر و خانواده کارگرى قرار گرفته است٬ بلکه ناامنى اقتصادى٬ عدم تامين اجتماعى٬ محروميت از آموزش و درمان مناسب٬ گسترش سرطانى کار قراردادی و افزايش ساعات کار برای تامین معاش از موانع اقتصادی مبارزه گسترده طبقه کارگر در شرایط کنونی است. مرتبط کردن کار با آنچه که "انعطاف در کار" نام گرفته٬ گسترش روز افزون ارتش بيکارى٬ تلاش سرمايه ها براى استثمار شديدتر در متن رقابت جهانى براى فتح بازارها٬ نامربوط اعلام کردن وظيفه جامعه در مقابل معيشت کارگر و خانواده کارگرى و برده وار شدن بيش از پيش شرايط کار٬ از نتايج تحولات سرمايه دارى براى طبقه کارگر و از موانع واقعى و جدى مبارزه کارگرى در تقابل با سرمايه است. آنچه زمانى الگوى "مديريت ژاپنى" در مقابل "فورديسم" اطلاق ميشد٬ امروز در اشکال "پيشرفته ترى" به الگوى بردگى مدرن سرمايه و شرايط وحشتناک کار در هر گوشه جهان تبديل شده است. سرمايه دارى قرن بيست و يکمى در ماهيت و کارکرد آن چيزى شبيه سرمايه دارى قرن هجدهمى است. اين بربريت عنان گسيخته که امروز از فرانسه و آلمان و روسيه تا آمريکا و ترکيه و کره و چين و مصر و ايران و هر گوشه جهان را درنورديده است٬ تنها يک پاسخ ظاهرا "قديمى" دارد؛ کارگران راهى جز متحد شدن و برپایی انقلابی عليه سرمايه ندارند.
جنبش رهائى از وضع موجود٬ جنبش بردگان مزدى عليه سرمايه٬ اما با فراخوان و تقديس مذهبى آرمانهاى والاى بشرى متحقق نميشود. اين جنبش بايد سازمان يابد و بميدان بيايد. امروز کمابيش در هر جاى جهان جنبش عمل مستقيم کارگرى و سنت شورائى کارگران يک ضرورت عاجل است. هرجا طبقه کارگر در متن همين بيحقوقى و سرکوب سرمايه به سنتهاى پيشرو طبقه اش رجوع کرده است قادر شده سدى در مقابل سرمايه و دولتهاى سرمايه دارى ايجاد کند. از فرانسه تا ترکيه و ايران و کره٬ کارگر وقتى احساس قدرت ميکند که به سنت اجتماعى و راديکال خود دست ميبرد. طبقه کارگر بدون سنت راديکال مبارزاتى و بدون ظاهر شدن بعنوان پرچمدار آزادى جامعه در قالب يک حزب سياسى کمونيستى کارگرى نميتواند اين وضعيت را بطور بنیادی تغيير دهد. راه مقابله با سرمايه در مقياسى جهانى٬ تحکيم هم سرنوشتى بين المللى کارگران٬ متکى کردن جدال بيوقفه کارگر عليه سرمايه به سنت شورائى و عمل مستقيم کارگرى٬ قد علم کردن بعنوان يک راه حل و آلترناتيو اجتماعى در مقابل کل بورژوازى است.
در ايران، سال گذشته سال مبارزات گسترده طبقه کارگر٬ سال سرکوب وسيع فعالين کارگرى٬ سال حمايت بين المللى از طبقه کارگر ايران٬ و سال مطرح شدن جنبش کارگرى در قلمرو سياست جهانى بود. سال گذشته در ايران نيز خطوط مختلف در مبارزات کارگرى ظرفيتهاى خود را نشان دادند. بار دیگر معلوم شد خطى که ميخواهد چرخ پنجم سرمايه شود و کارگران را به حمايت از "بورژوازى خودى" و "حمايت از محصولات داخلى" فراميخواند٬ ناتوان از متحد کردن کارگران است. ارتجاعی است. سال گذشته بار دیگر معلوم شد که ايجاد تشکلهاى مستقل کارگرى از کانال ضديت با احزاب سوسياليستى و کمونيستى و نفى تلاشهاى تاکنونى کارگران براى ايجاد تشکل درنمى آيد. معلوم شد در اوج اختناق و برو بياى خصوصى سازيها و بالاکشيدنهاى حقوق کارگران و سرکوب فعالين کارگرى٬ تنها سنت عمل مستقيم کارگرى٬ جنبش مجمع عمومى کارگران ميتواند کارگر را عملا متحد کند.
اول مه امسال پرچم سوسياليسم کارگران عليه فقر و فلاکت و کلیت سرمايه است. اول مه امسال بر حقانيت تلاش براى ايجاد سازمانها و تشکلهاى مستقل کارگرى تاکيد کنيم و پرچم جنبش مجمع عمومى کارگرى را برافرازيم. اول مه بايد جمعبندى مبارزه طبقاتى در جبهه هاى متنوع آن باشد و جنبش کارگرى و سوسياليستى را در تقابل هر روزه اش عليه سرمايه و حکومت مرتجع اسلامى در محور سياست سراسرى قرار دهد. کارگران ايران خواهان لغو کار قراردادى٬ خواهان افزايش دستمزدها براساس تامين يک زندگى انسانى و مقدور٬ خواهان کار يا بيمه بيکارى مکفى٬ خواهان حق بيقيد و شرط تشکل و اعتصاب٬ و خواهان تغيير فورى زندگى مردم هستند. اول مه امسال بايد از هم طبقه اى هاى افغانستانى که سال گذشته توسط رژيم اسلامى قلع و قمع شدند٬ از دانشجويان آزاديخواه و برابرى طلب٬ از مبارزه براى آزادی و برابرى زن و مرد٬ از آزادى فورى فعالين کارگرى٬ دانشجويان و کليه زندانيان سياسى دفاع کنيم.
حزب اتحاد کمونيسم کارگرى اول مه روز جهانى کارگر را به طبقه کارگر و بشريت آزاديخواه و برابرى طلب و به سوسياليستها و کمونيستها تبريک ميگويد! فراخوان ما به کارگران این است: کارگران جهان متحد شوید! جهان نیازمند انقلاب کارگری است. به میدان بیائید! جهان سرمایه داری و تمام مصائب ناشی از آن را تنها با انقلابات کارگری میتوان زیر و رو کرد.
زنده باد اول مه!
کارگران جهان متحد شويد!
آزادى٬ برابرى٬ حکومت کارگرى!
حزب اتحاد کمونيسم کارگرى
۸ آوريل ۲۰۰۸ – ۲۰ فروردین ۱۳۸۷